--->

Thursday, May 27, 2004

earthquake

شهر من زلزله شد!
شما رو نمي‌دونم، ولي من به شدت از زلزله متنفرم! و آدم از هر چي بدش بياد... سي؟
بله سرش ياور ميشه استاد!

بعد از ظهر داشتيم dvd فيلم xXx رو ميديدم. که مشتري اومد، فحش‌گويان راش انداختم و اومدم سر فيلم، وقتي نشستم احساس كردم صندلي‌م داره لي‌لي ميره! عين گهواره اولش گفتم حتما چون بدو بدو رفتم و اومدم ضربان قلبم رفته بالا... ولي پيش خودم گفتم مگه من فيلم كه ضربان قلبم منو تكون تكون بده؟! بعد آكواريوم بغل دستم رو متوجه شدم كه عينهو دريا آب بيست سانت ميره بالا مياد پايين! گلدونهايي كه از بالا آويزونند همچنين! آقا

زلـــــــــــــــــــــزلـــــــــــــــــــــــــــــــــه !!!!!!


بعد گفتم برم به خونه خبر بدم، يادم افتاد همه رفتن عروسي و خلاصه كسي نبود كه من نجاتش بدم! ( موزيك درام لطفاً)

آخرين زلزله شديد اردبيل مال سال حدود 76 بود كه سرعين رو ويرون كرد، من اون موقع چهارم دبيرستان بودم ( ما آخرين سري از نظام قديم بوديم ) و موقع زلزله جمعه بعداز ظهر بود حدود ساعت 5.5 و چندروز بود كه تبليغ يه فيلم از آنتوني كوئين مي‌كرد و من قشنگ يه پتوي پلنگي ( از اين نرم و نازك‌ها) انداخته‌بودم زيرم و دراز كشيده‌بودم و داشت فيلمه تيتراژش مي‌رفت... يهو من احساس كردم به تلويزيون نزديك‌تر از چند ثانيه قبلش هستم! و بعد ( تلويزيون ما تو يه كمد تو ديوار جاسازي شده كه بالاش هم چيني‌ميني مي‌چينند!) چينيها پيش به سوي سر و كله‌ي روبوي بدبخت! شرق شوروق ( غرب غوروب!)...

خدا بخير بگزرونه، حوصله مرده‌جات نداريم.
( الان خبر رسيد زلزله مركزش چالوس بوده، طرفهاي كلاردشت و مرزن‌آباد. اميدوارم دوست عزيز مازيِار طوريشون نشده باشه.)