مجموعهعكس خانم لائتيتيا كاستا laetitia casta`s picture series
|
امروز با دوازده روز تاخير براي تبريك سال نو يه ايميل درست كردم و براي دوستان و آشناياني كه ايميلشان را از forwardهاي ايميلهايم برداشتهبودم فرستادم . باور كنيد كار سختيه اين كه آدم فكر همه اكسپلوررها رو بكنه و بايد جوري تنظيم بشه كه انكودينگش درست در بياد و كلي دردسر داره خلاصه. براي همين خيلي ساده و جمع و جور شد. اميدوارم خوشتون بياد.
جالبه که فعلا ۱۰تاش failur خورده يعني اينهمه ايميل فوروارد ميشه و از هفتادتا فعلا ۱۰تاش پپر بوده!
من تا حالا حدود هزار تا عكس از اين مدل معروف ( كاستا )جمع كردم و واقعا از كارش خوشم ميآد . دوستم اومگا هم مشغول جمع كردن عكسهاي مونيكا بلوچي بازيگر فيلمهايي مثل : برادرخوانده گرگ . مالنا و ... كه اين مالنا واقعا عالي و در حد شاهكاره ايتاليايي هاست !
سايههايي از دريا
تعليم و تعلم عبادت است!
ابناء بشر در كنار نوادگانشان
چپ چپ نيگا نكن بچه
الاغ سواري دولا دولا؟
مردي ميآيد ز خورشيد...
چقدر ملوسي تو
وغيره 1
و غيره 2
خشانت به خرج نده جانم!
در کل خيلي ايميل ساده و بيپيرايهاي شد. ولي حتم دارم بعضي از عکسها رو خيليها ندارن چون از منابع تخصصي تبليغاتي پيداشون کردم . و يکي از عکسها واقعا خوشگله!! کاستا با يه بچه (احتمالا فاميلشه) يه خر رو برعکس سوار شدن!
باز هم قالب رو عوض کردم (: نميدونم چرا اينقدر من تنوع طلب تشريف دارم؟) وقتي يه چيزي يه کم به چشمام عادت بشه اعصابم رو خورد ميکنه ! برعکس خانمم از وقتي که ازدواج کرديم و آورده جهازيهشو چيده تا امروز که يک سال و يک ماه ازش ميگذره هيچ تغييري تو دکوراسيون خونه به وجود نيومده! البته تقصيري ندارهها خونه کوچيکه و جا نداريم و يه خوردههم استاندارد (مکعب مستطيل) نيست اتاقمون ولي خوب باز هم هيچي به هيچي ! در حالي که يه عمه داره خانومم و نشده يه بار بريم خونهش (آپارتمان ۶۰متري) و يه چيزي سرجاي قبليش باشه !!!
:: دوست ؛سابلاغ؛ ايام امروز بعد از يک ماه اومده . محمد دوست دوران دانشگاهم و از شهر خودش مهاباد (اسم قديمش هست سابلاغ) از همان دوران دانشگاه جنس (لوازم آرايشي ادکلن کريستال و ...) مياره ميفروشه تو شهر من . و خبر آخر اينه که روزهاي اول عيد که قانون موقت عراق تصويب شد و به کردستان عراق خودمختاري داده شد تو مهاباد جشن بوده بزن و بکوب رقص کردي دختر و پسر قاطي ( درست ته دل همه کردها) و خلاصه نيروي انتظامي تا ساعت ۱۰ دخالت نکرده و بعد اخطار دادن که تمومش کنيد و مردم هم متفرق نشدند بعد ميگه ظرف ۲۰ دقيقه ۸۰۰ نفر رو دستگير کردن و با وثيقه و جريمه فردا پس فرداش آزادشون کردن.
مهاباد يکي از شهرهاي استان آذربايجان غربي است و شهر کوچيکيه شايد کمتر از ۱۰۰هزار نفر جمعيت داشته باشه ولي مطمئن نيستم. ولي با وجود کوچيکي هميشه مرکز کردها بوده. دموکرات ها و پ ک ک ها. کمولهها و بقيه معمولا سردستهها و اعضاي اصليش بيشتر از مهاباد بوده. شورشهاي کردها جنگها . ( وتقريبا هميشه کردها به دليل اينکه بين ۴ پنج کشور تقسيم شدند و نتوستن نيروهاشون رو مجتمع کنن و رهبري درست حسابي هم نداشتن و راستش اينه که کردها معمولا خيلي مغرورن و اين غرور باعث ميشه تحت رهبري يه نيرو قرار نگيرن و هميشه خلاصه کشته شدن الکي و سر هيچ و پوچ !)
قاضي محمد از اسم هاي بزرگ کردهاي مهاباد است و يه شاعر بزرگ ديگه به اسم ... (يادم رفت!)
اگه از وضعيت سابلاغ امروز که فقط دوبار تاحالا اونجا رفتم بگم بايد بگم يه چهاراه اصلي به اسم شهرداري داره و يه ميدون معروف به اسم ميدان حيوانات ! و اين محلات منبع فروش قاچاق (البته براي مردم بيچاره اونجا که کاري وجود نداره پس اين خريد و فروش خيلي شرافتمندانه است) مشروبات قاچاق از ترکيه و عراق به مقصد کل کشور هستن.
بيشتر شهرهاي کردستان الان محل عبور قاچاق هستند. همه چيز. انواع استوک قطعات صنعتي. لباس دست دوم ( يه بازار بسيار بزرگ تاناکورا داره مهاباد شايد مرکز اصلي تاناکوراي ايران!) مواد آرايشي بهداشتي بدل تمام ايران! و کار يه جوريه که مثلا دلالها و مغازهدارهاي بزرگ تهراني يا کرد ميرن از دوبي جنس ميخرن و ميدن به باربريهاي قانوني اونجا که با تضمين جنسها رو از دريا به عراق انتقال ميدن از جنوب عراق يه گمرک ميخوره مياد وسط عراق که عربهان دوباره يه گمرک ديگه وارد قسمت کردها ميشه و از اونجا ديگه قاچاق مياد ايران و حتي بعضي از اين قاچاقچيها کل مسير کردستان - تهران همهي بازرسيها رو ميخرن و مستقيم ميارن تهران تحويل ميدن چهجوري من نميدونم!!! و بگم که اگه جنس تو دوبي ۱۰تومن باشه کرايهاي که ميخوره ۱۲تومن ! يعني ميرسه تهران ۲۲ تومن حالا اگه از طريق قانوني وارد بشه شايد بشه ۱۲۰ تومن حالا اگه شما تاجر باشين قاچاق ميارين يا قانوني؟
:: خلاصه آدم وقتي به وضعيت کردها دقيق ميشه واقعا اوضاعشون خوب نيست. البته کمي تقصير خودشونه و کمي تقصيردولتها ولي اگه اونها هم مثل ما ترکها دست از اداعاي خودمختاري و خود کشوري و زبان مادري و غيره بردارن شايد وضعشون بهتر بشه. وقتي آدم فکر ميکنه ميبينه هرچي باشه ما ايراني هستيم با فرهنگ ايراني و زبان فارسي. (از دويست سال پيش شاهان احمق ترکزبان خودشان اجازه دادن ترکي در سايه فارسي حل بشه و وقتي مجريهاي الاغ راديو تلويزيون به زبان مجلل ترکي ميگويند آذري ميخواهم خفهشان کنم !!!!) . هرچند خودم الان هيچ تعصبي به ترکي ندارم ولهجه فارسيام قابل تشخيص نيست و متاسفانه همسرم هم فارس است ولي بازهم گاهي اين رگ ترک ما باد ميکند ديگر!
:: بگذريم . ترک فارس. لر . بلوچ. ترکمن. و هر ايراني ديگر ايراني هستيم و خواهيم ماند. نميتوان از مليت خود گذشت هيچگاه و هيچکجا ....
سلام بر ايران. سلام بر وطن تکهپاره بدبختم. سلام بر نژاد آريايي آوارهام. سلام بر خاکي که روزي دوباره بر پا خواهد ايستاد و روزي نسلي به غير از ما و بعد از ما خواهند آمد و دوباره خواهند ساخت تا نسل بعد از ايشان بيايند و خراب کنند و اين است کار دنيا !
سلام دنيا. که آمدنم بر روي تو انتخابي نبود. وطنم انتخابي نبود. زبانم انتخابي نبود. دينم انتخابي نبود. وضعيت زندگي و مال و منالم انتخابي نبود. و تو اگر زبان داشتي جوابهاي جالبي ميدادي :
عليکالسلام اي کسي که هيچ نبودي نداشتي و نداري و اگر نميخواهي هرررري ! خوش اومدي !!!!!
قربان شما! . ببخشيد مزاحم شديم!
مودم سوختهاي در دستم. Dial up اي در برابرم. من به دنبال DSL ميگردم !!!
:: آري اينچنين بود که روزهاي اول سال ميمون به ما خنديد و دست استکبار جهاني از
آستين قطع و وصلي برق در آمد و مودم ما را سوزاند و دل ما را هم !!
:: خلاصه چند روزي بي اينترنتي عجب دردي بودهاست ها ؟؟ تا حالا تجربه نکرده بيديم
!
و از اخبار روزگار دور مانده بوديم !
:: چند روز گذشته سفر يه روزهاي داشتيم به رشت و انزلي هفت خانواده با پنج ماشين!
چه شود. بد نبود ولي خووب هم نبود خلاصهش گذشتيم تا روزگار بچرخد. نتوانستم حال
روحاني خاصي از اين سفر ببرم . گردش خاصي نرفتيم و شب جام راحت نبود ! و خجالت هم
کشيدم چون من سنگين وزن هستم شبها خر خر ميفرمايم و از اين بابت از هماتاقيها
خيلي شرمنده شدم!
:: امروز يه مودم اکسترنال ديلينک خريدم دست دوم به ۳۳ تومن !! و الان که باهاش
کانکت شدم ويروس محترمي تشريف آورد و درست مثل ويروس بلاستر کامپيوتر را رستارت کرد
!! يالعجب MCAfee گرامي هم هيچ غلطي نتوانست بفرمايد و الان ۱.۵ساعت است در حال
ويروس يابي هستم !!
خلاصه فعلن اعصاب معصاب يوخدي!
سلام. امروز بيست و نهم اسفند و جمعه است. چهارشنبه سوري خبري نبود. همسايهها خيلي زدن ترکوندن ! ولي من حسش نبود .!. نميدونم برعکس هر سال حس و حالش کمتر ميشه پارسال يه خورده امسال اصلاْ سال بعد لابد ميميرم!!!
يه جکي هست: مادر دانشآموز تنبلي به معلم پسرش ميگه چرا هميشه به پسرم صفر خالي ميديد؟؟؟ معلم هم ميگه چون کمتر از صفر نمرهاي نداريم آخه!!!
حالا من هم سال بعد چهارشنبه سوري چيکار بايد بکنم؟؟؟
* اين رئيس جمهور عزيز داره يه جوري همه ما رو بازي ميده . خداوندا ما رو از اين ~مصلحت~ بازيها از اين ~مردم غريبهداني~ ها از اين ~خودينخودي~ بازيها نجاتمان بده!
آمين !
سال نو پيشآپيش مبارک باد. اميدوارم سال پر خير و برکت وبدون ~وام~ باشه براي همتون و من هم بتونم وامهام رو تسفيه کنم !!!! (با کلر ؟)
راستي امسال سال منه ! سال ميمون !!!!!!
هل يتفکرون نحن خلقناکم بيضةٌ بيضا؟
امروز هفلشتادهزار تومن الکي ! به خاطر عيد گرامي خرج شد.!. آخه انصافه؟
* اين ژيميناستيک مدرن بچهها هم از اوون جايگزين هاي معروف اسلامي ماست ها !
از شرط زير ۹ سالش معلومه .!.
* من محسن آرمين مسلمانم ! بيچاره ها ... خوب افتاديد به جون هم گوشت همديگه رو پاره ميکنيد ! راه رو براي رياست جمهوري بعضيها آماده ميکنيد. آفرين تبارک الله !!!!!
ديروز پدر خانمم ميگفت اينهمه تو صدا و سيماي لاريجاني ميگن دشمن دشمن آخرش ما نفهميديم کيه اين دشمن ؟ يه جواب ساده به ذهن من رسيد : دشمن خود مائيم ! ملت شريف و غيور و ديندار ايران ؟ خوب شد قافيه همه شرکتهاي نظرسنجي و غيره رو بستن وگرنه من بهشون پيشنهاد ميکردم آمار بگيرن ببينن چند درصد مردم شريف و غيور هستن ؟
من روبوت ايراني . رندم ..!!..
سلام امروز هم بيکاري پشت بيکاري به من هجوم آورد و باز هم من مقاومت ننمودم و وارد جهان سايبر شدم! (سايبر به نظرم مياد بايد با ص نوشته بشه نه؟)
چارت کالر (رنگ!) براي طراحي صفحات اچتمل تو اين آدرس اين روزها شرق(ص) خيلي به پر و پاي سياست خارجي ميپيچه نه؟ نميدونم چرا ولي دوگانگي خاصي تو رفتار اين روزنامه دوست داشتني (به خصوص در مورد اشخاص سياسي) وجود داره يعني يه روزي از ~روحاني~ به خاطر رفتار شوراي امنيت ملي دفاع ميکرد و قهرمان ميساخت حالا ريشخند ميکنه.
اين ايميل ساختگي رو ديديد؟ خيلي محشره .!.
و بالاخره تصميم گرفتم سيستم نظرخواهي هم داشته باشم. اينجوري خالي خالي حال نميده يعني کسي از خوانندهها حوصله نميکنه ايميل بزنه ! چون : ما ملتي هستيم که هنوز پيکان (معادل حضرت نوح در صنعت خودرو سازي!) سوار ميشويم!
و بعد از عوض کردن چند تا سيستم نظرخواهي به اين سيستم رسيدم هالووو ! ولي هالويي که خيلي امکانات جالبي داره و اعضاش به ۱۰۰هزار تا رسيده !
خلاصه امروز هم داره تموم ميشه و من ميرم شام ميخورم و ميخوابم و فردا بيدار ميشم و بازهم زندگي هدر ميره ! نه ؟
وقتي که مثلاْ سفارش بزرگ و حساس و فوري برام پيش مياد از زندگي زده ميشم حالا هم که همه وقتم مال خودمه باز از زندگي زده ميشم !! من خنگم نه ؟
سلام. چند روز پيش تو روزنامه شرق (قدس سره شريف عمره مادماْ الي روز يوم الدين!) يه مقاله عکاسي بود بدون هيچگونه عکسي و فقط با نوشته و توضيح عکسهاي يه عکاس رو به تصوير کشيده بود! تصوير گر زندگي امروز
(لازم به ذکر اونهايي که حوصه خوندن ندارن: نويسنده مقاله به طرز بسيار ماهرانهاي اين عکسها و عکاس را مثبت جلوه داده) و ما يه بچه مثبت خووووووب رفتيم آدرس سايت اين آقاي زد نلسون رو اتفاقي از صبحانه عزيز پيدا ميکنم و به عمق نظر اين نويسنده محترم ميرسم . ! . واقعاْ آقاي زد نلسون عکاس متفاوتي است و چيزي که شايد کمتر کسي به فکرش برسد (مثل پشت صحنه محل تمرين گروه اسپايس قرلز و بعضيچيزهاي ديگر !!!!! ) در مجموعه آثارش وجود دارد.
به عنوان کسي که به عکاسي علاقمند هستم براي اين شخص ..:: مخ ::.. آرزوي موفقيت ميکنم. باشد که ترقههاي مغز ما هم ( به جاي ترقههاي جيب ما که به زودي خواهند ترکيد .!. ) مشعشع شوند.
آ مين
( به ترکي اگه اين فعل دعايي را ترجمه کنم ميشود : آهان- سوار شو ! )
و اما چند لينك توووووپ :
آقاي عكاسي به اسم يانيك دري كه نمونه كارهاي خودش رو تو سايتش ميزاره .
يه سايت كه براي من خيلي جالب اومد و ديگه تحقيق نكردم ببينم مال كيه. عكسهاي جديد مدلينگ خودشون رو ميزان تو سايت
اين خانم ايراني هم عكسهاي خوبي داره
عكس برتر خانم نيوشا توكليان تو سايت رسمي مسابقه عكاسي poyi . (چيزي که برام عجيبه اينه که خانمهاي ايراني خودشون اجازه دادن عکسشون توسط عکاسها گرفته بشه و پخش بشه يا خودشون خبر ندارن ؟ مثلاْ همين عکس خانم نيوشا و اين
راستي استينگ چقدر زشت شده تو اين عکس آلبوم جديدش؟ با اون زنه کچل مچل؟
انشاالله قراره تو لانگ هورن (که مايکروسافت فعلا براش حامله است!) تقويم هجري شمسي هم درج بشه . خيلي عالي ميشه اگه کيبرودش رو هم استاندارد ما بکنند تا ديگه به فارسي سازها نياز نداشته باشيم. ( خواهش ميکنم قابلش نداشت اُرد دادنهام!)
راستي اين ليلا پهلوي ديگه کي بوده ؟ ( ديروز پريروز تو تبليغاتي که جوجل بيشرف رو وبلاگ من ميزاره سرچ براي کلمه ليلا اومده بود که به اين لينک منتهي ميشد . البته بگم مرگ بر ديکتاتور ! چه شاهش چه غيرهش پس من سلطنت طلب نميباشم!)
البته به گفته اجدادم :هنر از بي هنران بياموزم و شعر خوشگل زير اون صفحه يعني:
In the garden,
by the roses,
is written
"Please Don't pick up the flowers"
But...
the wind, doesn't know how to read
اينگونه ترجمه ميشه که :
درباغ عدن (مثلاْ) کنار بوتههاي رز نوشتهشدهبود که : لطفا گلها را نچينيد !
اما ... باد (بيشعور) خواندن بلد نبود !!!!!!
جادوگر سوپرمدلها براي کساني که عکسهاي ايشان (ايادي شيطان !) را جمع ميکنند
اگه نميخواين امسال از تقويمهاي ايراني استفاده کنيد من يه تقويم جووون براي سال آينده بهتون معرفي ميکنم ولي ميلادي يه ها !!! گفته باشم هااااا
اينجا رم حالشووو ببرين.
و پارسال تو عيد از شبکه جوان راديو برنامهاي پخش ميشد حدود ۱۱ صبح که حال من رو منقلب ميکرد و منو از حرص نداشتن پول و نتوانستن رفتن به دور دنيا ديوانه ميکرد ! اين برنامه مصاحبهاي بود از برادران اميدوار که سالهاي ۱۳۳۰ دور دنيا رو رفتن و گشتن. هرچند سايت ساده و ابتدايي و شايد غير حرفهاي در اومده ولي باز هم دست اين خانم درد نکنه که منو به عکسهاي اين سفر رسوند. مخصوصا يکي از وسايل نقليه اين سفر يعني اين سيتروئن که من از پارسال يادمه که پادشاه يکي از کشورهاي عربي گفته بود که اگه شما (برادران اميدوار) بتونيد با اين ابوقراضه از صحراي عربستان عبور کنيد بهتون يه بنز (از جايزههاي بانک تجارت امروز مثلاْ) جايزه ميدم !
خلاصه بعد از دو روز هيچي ننويسيدن دست پر اومدم نه ؟ علتش هم اينه که تو شهر من تا پنجشنبه قراره برف بياد و شغل من به هوا بستگي فراوون داره ! مخصوصا شب عيد باشه و من کلي قرض کرده و جنس پر کرده بيدم و هوا قاراشميش شده بيده ! و فکر ميکنم بتونيد تصور کنيد که من موقع پرداخت قروض به چه شکلي بوده باشد بيدم ! نه ؟
امروز مطلب ندارم. يعني ديروز هم نداشتم . آخه كلي بار براي مغازه اومده بود و سرم شلوغ بود . فكر كنم ديروز با همكارم علي چيزي حدود 4تن بار جابه جا كرديم!
امروز يه background از عكسهاي خودم ساختم. اميدوارم خوشتون بياد. اين عكس مال پارسال و از گلي به اسم " گل ساعتي" گرفته شده گياه روندهاي كه خيلي زياد گل ميده و گلهاش واقعاً يعني زندگي !
خيلي دوستش دارم. راستي گل خشك شدهي اين گياه ميگن كه تاثيرات آرامبخش داره و دم ميكنن و مينوشن. من تا حالا امتحان نكردم.
از اينجا اصلش رو دانلود كنيد
" و اين صداست كه ميماند "
هيچ ميدانستي اين جمله از فروغ فرخزاد است؟ به خودم ميگويم، چقدر اين جملهها چقدر اين لحن موحش كلام برايم آشناست. و اگر آخوند بودم ميگفتم:
هدايت عظمي شامل شخص ايشان نبوده و فقط وظيفهاش "زير پستان گرفتن و شير دادن خوشههاي نارس گندم است" ! فوقش شبها زير چندتن بوي جوراب خسبيدن. چانه نزنيد راه ندارد. همشيره!
...::: 8مارس <18 اسفند روز جهاني زن مبارك باد> :::...
بچهگي ها (دوران راهنمايي) زياد با كتاب متاب ور ميرفتم، وقتي به فروغ رسيدم، ترسيدم ! خوب يادم هست از جملهاي كه از رگهاي آبي عضو قلنبهاش حرف ميزد. و ديگر فروغ نخواندم. شايد براي يك نويسنده، شاعر يا هركس ديگر انتخاب كلمات "ستون دين" باشد درست مثل خود دين كه ستونش نماز است.
(راستي چه كلمه خوش ساختي است اين نماز جان ميدهد براي طراحي.) (تايپوگرافي).
و ما كه اينهمه آزادي آزادي ميكنيم هنوز نميتوانيم پيش خودمان از آزادي بيان خجالت نكشيم. ! چرا؟
سه چهار روز است معلمهاي شهر و كشور من به سركلاس نميروند. البته فقط در مدارس دولتي . يعني كلاسهاي دانشگاهها و مدارس غيرانتفاعي سرجايش است و بچههاي فقير فقرا فعلا درس مرس ندارند. (چه بهشان خوش ميگذرد لابد؟!) و اين مسأله چند ميليون نفري (حداقل 18ميليون شاگرد و معلم) از گوش هوش و چشم نوش صدا وسيماي معظم كشور من دور مانده.
... تا كي ؟ تا كي؟
بكشم رنج دوري همدم ؟؟؟؟ ...
اينها رو ولش كنيم. يه قابلمه احساس از نذريهاي مجاني فروغ نيوش كنيم :
... نهایت تمامی نیروها پیوستن است ، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
طبیعی است
که آسیاب های بادی میپوسند
چرا توقف کنم؟
من خوشه های نارس گندم را
به زیر پستان میگیرم
و شیر می دهم
صدا ، صدا ، تنها صدا
صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن
صدای ریزش نور ستاره بر جدار مادگی خاک
صدای انعقاد نطفه ی معنی
و بسط ذهن مشترک عشق
صدا ، صدا ، صدا ، تنها صداست که میماند ...
Eagles از گروه "عقابها"
Hotel California آهنگ هتل كاليفرنيا
On a dark desert highway
روي بزرگراه صحرايي تاريكي
Cool wind in my hair
با نسيم خنكي لابه لاي موهايم
Warm smell of colitis
و احساس مزه گرمي در گلويم (!)
Rising up through the air
به سمت آسمان ميرفتم
Up ahead in the distance
در اون بالا در دوردستها
I saw a shimmering light
نوري چشمك زن را ديدم
My head grew heavy, and my sight grew dim
سرم سنگين شد و جلوي چشمهايم تار شد
I had to stop for the night
بايد شب را بخوابم
There she stood in the doorway
و اون دختر لاي چهارچوب در ايستاده بود
I heard the mission bell
صداي ناقوس جنگ را شنيدم
And I was thinking to myself
و به خودم فكر ميكردم
This could be Heaven or this could be Hell
و اين ميتوانست بهشتي باشد در اين جهنم سرما
Then she lit up a candle
و سپس او شمعي روشن كرد
And she showed me the way
و راه را به من نشان داد
There were voices down the corridor
صداهايي از سالن پائين ميآمد
I thought I heard them say
فكر كردم آن پائين ميگويند:
Welcome to the Hotel California
به هتل كاليفرنيا خوش آمدي
Such a lovely place
چه محل دوستداشتنياي
Such a lovely place (background)
چه محل دوستداشتنياي (صدا زمينه)
Such a lovely face
چه صورت دوستداشتنياي
Plenty of room at the Hotel California
هتل كاليفرنيا هزاران اتاق دارد
Any time of year
هر زمان در سال
(Any time of year (background
هر زمان در سال (صداي زمينه)
You can find it here
ميتواني اينجا بيابي
You can find it here
ميتواني اينجا بيابي
Her mind is Tiffany twisted
ذهن اون دختر همچون ابريشمي پيچ و تاب دار است
She's got the Mercedes bends
او مرسدس بنز دارد
She's got a lot of pretty, pretty boys
او پسران زيباي بسياري دارد
That she calls friends
كه به آنها ميگويد : دوستان
How they dance in the courtyard
چنانكه آنها در حياط ميرقصند
Sweet summer sweat
تابستان شيرين شيرين
Some dance to remember
كمي برقص تا به ياد بياري
Some dance to forget
كمي برقص تا فراموش كني
So I called up the Captain
بعد من مدير را صدا كردم
Please bring me my wine
لطفا جام مرا پركن
He said
او گفت
We haven't had that spirit here since 1969
ما از سال 1969 به اين طرف موجود زندهاي در اينجا نداشتهايم
And still those voices are calling from far away
و هنوز هم آنها از فاصلهاي دور به گوشم ميرسند
Wake you up in the middle of the night
كه تو را نصفه شب بيدار ميكنند
Just to hear them say
تنها براي شنيدن صدايي كه ميگويد:
Welcome to the Hotel California
Such a lovely Place
Such a lovely Place (background)
Such a lovely face
They're livin' it up at the Hotel California
What a nice surprise
چه پيشآمد نيكي
(What a nice surprise (background
Bring your alibis
بهانههاي خود را حاضر كن
Mirrors on the ceiling
آينههاي روي سقف
Pink champagne on ice
مشروب صورتي روي يخ
And she said
و اون دختر ميگفت
We are all just prisoners here
ما همه اينجا زنداني هستيم
Of our own device
زنداني اختراع خويش
And in the master's chambers
و در تالارهاي اربابان
They gathered for the feast
آنها گردهم ميآيند براي يك سور ديگر
They stab it with their steely knives
خنجرهاي استيلشان را در بدن جانور فرو ميكنند
But they just can't kill the beast
ولي نميتوانند او را بكشند
Last thing I remember
آخرين چيزي كه به ياد ميآورم
I was running for the door
من به طرف در خروج ميدويدم
I had to find the passage back to the place I was before
بايد راهي به جايي كه قبل از اين در آن بودم مييافتم
Relax said the night man
خيلي خونسرد مهماندار شب گفت:
We are programed to receive
ما براي خدمتگذاري برنامهريزي شدهايم
You can check out any time you like
شما هميشه و هروقت كه دلتان بخواهد ميتوانيد بيرون برويد
But you can never leave
ولي هرگز نميتوانيد اينجا را ترك كنيد
ترجمه چندان دلچسبي نشد، مخصوصا اون كلمه colitis آخه اينو من چي معني كنم ؟ آروق؟ زشت نيست وسط آهنگي به اين زيبايي آدم بياد آروق بزنه ؟!
هيچي همين ديگه برم. براي امروز بسه. هنوز "جوجل" بيشرف اين صفحه رو سرچ نميكنه و علتش مغز خراب و پولپرست خودشونه . مگه نه؟
Mr. Google not search this page yet. But I'm sure i`m alive, i`m in this world of words!!!!!
Do you think similar to me that our kids some time & some where in future most have a web page and they will known with their weblogs, or their homepages and anything will depend on their writes. Ideas will be vivid. But "no face, no name, no number"!, yeah?
Bye mehdi saba
ديروز به خاطر يه سري كار رفته بودم رشت. از آسمون بارون خيلي عجيبي مياومد يعني نه اينكه تند يا زياد بياد. فقط يه ريز با قطرات فوقالعاده ريز (آدم و ياد مثلا border با point يك ميانداخت. شهر من اينجوري بارون نميآد البته كلا زياد بارون نميآد ولي اگه بياد " تركي " ميآد يعني همراه با سيل توام طوفان و مقدار متنعابهي بوران !
..:: مرگ ::..
ايجابت را قبول ميگويم.
هر لحظه تو بگويي
تو بخواهي،
به قمارخانهات ميآيم.
سفيدپوش و آزاد.
قصد باختن دارم.
امّا بدان
در خلوت و بيصدا.
شعر از كي؟ از همون كه بيصدا رفت.
يادش به خير جووني. ميرفتم زير بارون ميخوندم با خودم عين ديوونهها :
ببار اي نم نمك باران
ببار اي ياور ديرين
ببار اي همدم ياران
به خونم تشنه است امشب
غم فردا غم هجران !
ببار اي نم نمك باران...
يه عكس فوق العاده خوشگل !!
یار دبستانی من، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم، مونده هنوز رو تن ما
یار دبستانی من، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم، مونده هنوز رو تن ما
چقدر زيباست و چقدر من دوستش دارم. البته نه قيافه خواننده شو !
از وقتي مصاحبه جمشيد جم رو ديدم. كمي خودم در لباس پوشيدن و بيرون رفتن ( كه خيلي خاكي ام ) شك ميكنم.
حالا مي فهمم چرا راديو رو خيلي دوست دارم.
امروز كمي از فيبوناتچي مينويسم. اميدوارم كمي خوشتان بيايد.
0 : 0
1 : 1
2 : 1
3 : 2
4 : 3
5 : 5
6 : 8 = 23
7 : 13
8 : 21 = 3 x 7
9 : 34 = 2 x 17
10 : 55 = 5 x 11
11 : 89
12 : 144 = 24 x 32
13 : 233
14 : 377 = 13 x 29
15 : 610 = 2 x 5 x 61
16 : 987 = 3 x 7 x 47
17 : 1597
18 : 2584 = 23 x 17 x 19
19 : 4181 = 37 x 113
20 : 6765 = 3 x 5 x 11 x 41
21 : 10946 = 2 x 13 x 421
22 : 17711 = 89 x 199
23 : 28657
24 : 46368 = 25 x 32 x 7 x 23
25 : 75025 = 52 x 3001
26 : 121393 = 233 x 521
27 : 196418 = 2 x 17 x 53 x 109
28 : 317811 = 3 x 13 x 29 x 281
29 : 514229
30 : 832040 = 23 x 5 x 11 x 31 x 61
اين اعداد بالايي سي عدد اول از رشته فيبوناتچي هستند. آنهايي كه جلويشان رشتهعددي بزرگتري پديد نيامده يعني اينكه جزو اعداد اول [prime] هستند يعني به جز يك و خودشون به عدد ديگري قابل قسمت نيستند. مثل 5 يا 7 يا 11 يا 13 يا برو بالاتر. ( داخل پرانتز همين چند وقت پيش بزرگترين عدد اولي كه اعلام شد پيدا شده چند ميليون رقم داشت فكر كنم حدود 40ميليون رقم. !)
فرمول محاسبه به اين شكل نوشته ميشود : n : F(n)
كه در آن F(0)=0, F(1)=1, F(n)=F(n-1)+F(n-2) براي n>1
مثلا براي محاسبه f(5) داريم:
F(5)=f(4)+f(3)
يعني براي محاسبه فيبونات هر عددي بايد فيبونات دوعدد ماقبل آن را با هم جمع كنيم. در منطق يك دانشآموز فقط شروع اين رشته كمي عجيب و ديردريافت است.
و مابقي به كلي راحت است. وبراي حل اين مساله ميگويد كه اولش را اصل بگيريم يعني 0 و عدد بعدي 1 حال فرمول به كلي و خوبي كار ميكند. ( همان شرط n>1)
fib(500)=139423224561697880139724382870407283950070256587697307264108962948325571622863290691557658876222521294125
فيب 500 عدد 105 رقمي بالا است.
حالا يكي از جالب ترين قسمتهاي رشته فيبوناتچي استفاده آن در طبيعت است. براي اينكه نظر شما به اين مساله جلب شود :
طول هرسه بند انگشت يكي از انگشتان خود را به دلخواه اندازه بگيريد. اندازه بند بالايي را به وسطي تقسيم كنيد.
عددي در حدود 1.6 خواهد بود نه ؟!
حال همان عمل بالا (تعيين نسبت) را در مورد بند وسط به بند كوچك انجام دهيد.
جواب ؟
اين نسبت كه قرنهاست شناخته شده عدد في (phi) نام دارد. و اگر از تقريب چند عدد اول سري فيبوناتچي صرف نظر كنيم بقيه رشته تمام دو عدد پشت سر هم نسبت (في) دارند. !!!
يك چيز جالب ديگر در هنر اسلامي تقريبا تمام آينهكارها معمارها و نقاشها با يك اندازه طول و عرض خاص آشنايي داشتهاند و استفاده ميكردهاند. چون اين مستطيل مانندها ديد (vision) بسيار عالي ميدهد.
اين قاب را قاب طلايي ميناميدهاند.
راستي آيا ميدانيد كه چرا در تلويزيون از اعدادي مانند 20 اينچ 21 اينچ و غيره استفاده ميكنند؟ حتما ميتوانيد حدس بزنيد !
اين نسبت را به فارسي هم در كتابهاي قديمي به نثر قديم رياضي عربي ديده بودم ولي الان يادم نيست ولي رياضياش ميشود : ( راديكال5 بعلاوه يك ) تقسيم بر دو
يعني عددي در حدود 1•61803 39887... البته هم مثبت و هم منفي
و البته مقياس ديگري هم وجود دارد كه ±0•61803 39887... را نتيجه ميدهد.
در ادمه اگه تا حلا به شكل جالب حلزون توجه كرده باشيد ... بله از نتاسب طلايي يا همون (في) استفاده ميكنه و همه اين پائينيها:
رشد شاخه و برگ درختان
وسط گل مينا و بعضي از گلها كه تخم شان به شدت به هم فشرده ميرويند.
مثل قاصدك خودمان
ميوه درخت كاج
كلم سفيد. كاهو
تقريبا تمام اندازه ها و طولها در بدن انسان
و غيره
در پست هاي قبلي به كتاب (the da vinci code) نوشته دن بروان اشاره كرده بودم در اون كتاب به استفاده از رشته فيبوناتچي در رمز گذاري پرداخته شده و بسيار عالي است . (فصل به فصل در سايت باشگاه علمي تخيلي بعد هفتم در حال ترجمه است و حال التحرير 49 فصل از 99 فصل كل آن ترجمه شده است)
موفق باشيد . مهدي صبا